کد خبر :218885
آینده مدارس کسب‌وکار
از اواسط دهه 1990، تقاضا برای آموزش کسب‌وکار در سرتاسر جهان افزایش یافته است که به نفع مدارس کسب‌وکار است. در پاسخ به این تقاضا و به دلیل هزینه نسبتاً پایین ورود به بخش آموزش کسب‌وکار، بسیاری از برنامه‌های تجاری در سراسر جهان آغاز شدند.

این‌که آیا این رشد در آینده نزدیک ادامه خواهد یافت، کند یا حتی معکوس خواهد شد، سؤالی است که مدیران مدارس کسب‌وکار در سراسر جهان با آن مواجه هستند. بااین‌حال، صرف‌نظر از تنوع میان‌مدت، روند بلندمدت تقاضا برای آموزش کسب‌وکار در سراسر جهان باید در مسیر صعودی باقی بماند، با این فرض که اقتصاد جهانی به رشد سریع‌تر توسط کشورهای درحال‌توسعه ادامه می‌دهد.
این محیط جهانی مساعد فرصتی عالی برای مدارس کسب‌وکار، به‌ویژه آن‌هایی که در اقتصادهای با رشد بالا قرار دارند، فراهم می‌کند؛ اما تعدادی از مسائل چالش‌برانگیز را نیز مطرح می‌کند، به‌ویژه برای کسانی که در کشورهای بالغ واقع شده‌اند. با این استدلال که در بازارهایی که به‌سرعت درحال‌توسعه هستند، مدل مدرسه کسب‌وکار سنتی به‌احتمال‌زیاد زنده می‌ماند، با این فرض که می‌توان آن را با موفقیت افزایش داد تا تقاضای قوی اما استاندارد برای آموزش مدیریت را برآورده کند. در کشورهای بالغ باید برای ارضای یک محیط پیچیده‌تر با خواسته‌های خاص هم از سوی دانش آموزان و هم از سوی کارفرمایان آن‌ها تکامل یابد. مفهوم واضح است: در بازارهای بالغ، مدارس برتر کسب‌وکار یا خود را تغییر می‌دهند تا این خواسته‌ها را برآورده کنند یا بخشی از زمین را به ارائه‌دهندگان جایگزین آموزش تجاری واگذار می‌کنند.
تعدادی چالش پیش روی مدارس کسب‌وکار وجود دارد. عبارت‌اند از:
• اثرات جهانی‌شدن بر آموزش کسب‌وکار و نحوه پاسخگویی به این پدیده
• کمبود هیئت‌علمی باصلاحیت بالا و اقدامات لازم برای جبران کمبود
• نیاز به معرفی مهارت‌های نرم‌تر به برنامه درسی با حفظ دروس تحلیلی‌تر و مبتنی بر مفهوم
• تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر روش‌های تدریس و یادگیری
• نیاز به دستیابی به تعادل مالی و اینکه آیا مدل‌های تأمین مالی فعلی یا جایگزین پایدار هستند
• نیاز به اتخاذ ساختارهای حکومتی مؤثرتر و انتخاب‌های استراتژیک مناسب که به مدرسه اجازه می‌دهد تا بهتر با فشارهای رقابتی مقابله کند
• نیاز به تقویت شهرت و ایجاد نام تجاری مدرسه به‌منظور تضمین موقعیت رقابتی بلندمدت آن
اگر همه این چالش‌ها با موفقیت برطرف شوند، فرصت‌هایی را برای مدارس کسب‌وکار ایجاد می‌کنند تا خود را از انبوه ارائه‌دهندگان آموزش کسب‌وکار متمایز کنند. به‌عنوان‌مثال، مدارسی که با موفقیت، جهانی می‌شوند و برنامه‌های نوآورانه‌ای ارائه می‌دهند، موقعیت رقابتی خود را تقویت خواهند کرد؛ و مدارسی که با موفقیت از سرمایه‌گذاری خود در فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده می‌کنند، می‌توانند بر کمبود اساتید غلبه کنند و تعداد بیشتری از دانش آموزان را به‌طور مؤثرتر و کارآمدتر جذب کنند.
محیط کسب‌وکار در حال جهانی‌تر شدن و پیچیده‌تر شدن است و مدیریت امروز را نسبت به گذشته بسیار سخت‌تر می‌کند. شرکت‌ها دیگر توسط مرزها محافظت نمی‌شوند یا نمی‌توانند به‌راحتی از عدم تقارن اطلاعات در سراسر جهان برای کسب بازده غیرعادی استفاده کنند. در این زمینه، نیاز به مدیریت پیچیده‌تر، ایده‌های جدید و نرخ‌های سریع‌تر نوآوری وجود دارد و درنتیجه نیاز به مدارس تجاری پیشرو برای سرمایه‌گذاری در تحقیقات برای درک بهتر این موضوعات و ارائه پاسخ‌ها و پیشنهادات دقیق و مرتبط وجود دارد. همچنین نیاز به کنار آمدن بهتر با تنوع در محل کار وجود دارد، نه به این دلیل که مد روز ازنظر اخلاقی صحیح است، بلکه به این دلیل که منجر به خلاقیت بیشتر و تصمیم‌گیری بهتر می‌شود. در اینجا نیز، مدارس کسب‌وکار می‌توانند نقش مهمی در توسعه و آموزش افرادی داشته باشند که ازنظر فرهنگی حساس باشند و بتوانند در یک محیط چند فرهنگی و متنوع کار کنند.
مدارس کسب‌وکار بیش از یک قرن است که وجود داشته‌اند و هنوز هم تحت همان مدل اولیه 100 سال پیش کار می‌کنند. مدل پایه مدرسه کسب‌وکار (هر نوع مدرسه دیگری) شامل یک مکان فیزیکی است که در آن اعضای هیئت‌علمی را جمع‌آوری می‌کنیم، دانشجویان را جذب می‌کنیم، دوره‌ها را ارائه می‌دهیم و درنهایت فارغ‌التحصیل تولید می‌کنیم. این فرآیند درواقع می‌تواند به یک مدل مبتنی بر تولید تشبیه شود که به‌موجب آن یک ورودی منتخب (دانشجویان واجد شرایط) به یک کارخانه تولیدی (مدرسه نامیده می‌شود) می‌رسد، جایی که توسط متخصصان دانش (موسوم به دانشکده) برای ارائه یک خروجی «پردازش» می‌شود. فارغ‌التحصیلان دارای گواهی دانش (از طریق خدمات کاریابی) در مشاغل سراسر جهان توزیع می‌شوند.
یکی از اشکالات عمده این مفهوم این است که پس از خروج آن فارغ‌التحصیلان، تماس مداوم بسیار کمی بین آن‌ها و مدرسه وجود دارد. ازآنجایی‌که نیروهای جهانی‌سازی و ارتباطات و فناوری اطلاعات به هم نزدیک می‌شوند، بسیاری از این‌ها باید تغییر کنند و مدل مبتنی بر تولید مدرسه کسب‌وکار باید به مدلی تبدیل شود که مدرسه به یک شبکه دانش و یادگیری تبدیل شود. مدرسه آینده دیگر مکانی نخواهد بود بلکه، از چندین مکان به‌هم‌پیوسته در سراسر جهان تشکیل می‌شود. افراد دیگر به مدرسه نمی‌روند. آن‌ها به یک شبکه ملحق خواهند شد و این کار را برای یادگیری مادام‌العمر و ایجاد تماس انجام خواهند داد. این دگرگونی، درواقع، مدل مبتنی بر تولید را به سمت یک مدل بسیار مشتری محور، «مدل ایستگاه خدمات» حرکت می‌دهد که در آن افزایش منظم آموزش و شبکه تبدیل به یک هنجار می‌شود.
وقتی شروع به تغییر تفکر خود از مفهوم مدرسه به‌عنوان مکانی به سمت مکانی می‌کنیم که به یک شبکه یادگیری مادام‌العمر تبدیل شود، تعدادی چالش وجود دارد. به‌طور فزاینده‌ای، دوره سنتی حضوری در محوطه دانشگاه تنها اولین قدم خواهد بود جهت نقطه ورود به شبکه یادگیری؛ اما برای اینکه یک پیشنهاد واقعی مادام‌العمر باشد، مدرسه کسب‌وکار آینده باید راه‌هایی بیابد تا فارغ‌التحصیلان خود را پس از ترک محوطه فیزیکی در شبکه نگه دارد و با ارائه اطلاعات، تماس‌ها، تعاملات، آن شبکه را حفظ کند. فناوری تسهیل‌کننده اصلی است. مدارس باید زیرساخت موردنیاز برای توزیع مداوم دانش در زمان (در طول زندگی فعال اعضای خود) و فضا (در چندین مکان در سراسر جهان) و ایجاد یک جامعه آنلاین جهانی برای یادگیری و به اشتراک‌گذاری تجربه ایجاد کنند.
باگذشت زمان، نیروهای جهانی‌شدن، شبکه یادگیری را بیشتر تقویت خواهند کرد. مدیران شرکت‌ها و کارآفرینان امروزی بیش از هر زمان دیگری متحرک هستند و همان‌طور که بین شرکت‌ها و کشورها حرکت می‌کنند، شبکه‌های سنتی خانواده و دوستان آن‌ها می‌تواند بسیار باریک شود. بسیاری از افراد فاقد احساس تعلق هستند، بنابراین شبکه جهانی مدرسه کسب‌وکار نقش مهمی را ایفا می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند تا با موضوعات مرتبط و رضایت‌بخش ارتباط برقرار کنند. درواقع، مدل شبکه یک تجربه کوتاه‌مدت فشرده، درون دانشگاهی را به یک مشارکت مادام‌العمر به نفع متقابل اعضای خود و مدرسه تبدیل می‌کند.
یک سؤال فوری به ذهن خطور می‌کند: چه کسی چنین تعهدی را تأمین می‌کند؟ اگرچه اکثر فارغ‌التحصیلان اخیر تا حدودی تمایلی به پرداخت هزینه برای پیوستن به شبکه ندارند (و ابتدا باید به‌صورت رایگان یا با حداقل هزینه دعوت شوند)، درنهایت از طریق کمک‌های مالی آتی به منبع اصلی تأمین مالی مدرسه تبدیل خواهند شد. هیچ چشم‌اندازی بهتر از یک فارغ‌التحصیل یا فارغ‌التحصیل درگیر که به‌طور مداوم با مدرسه خود و فارغ‌التحصیلان خود در ارتباط است، برای هدیه وجود ندارد. علاوه‌براین، این شبکه جهانی دانش و یادگیری لازم نیست به جمعیت فارغ‌التحصیلان مدرسه و اساتید آن محدود شود. باگذشت زمان، می‌توان آن را بزرگ‌تر و غنی‌تر کرد تا سایر مدارس کسب‌وکار و همچنین شرکای شرکتی، به‌ویژه شرکت‌های فناوری که ممکن است از طریق ارتقای منظم زیرساخت‌های فناوری موردنیاز برای پشتیبانی و حفظ شبکه مشارکت کنند، افزایش یابد.
درنهایت، مدرسه شبکه نیز باید در رابطه خود با اساتید خود تجدیدنظر کند. در مدل آموزشی سنتی، یک عضو هیئت‌علمی موظف است در شعاع کوتاهی از محوطه مدرسه زندگی و کار کند. این مدل باید تکامل یابد و خود را با مفهوم مدرسه کسب‌وکار به‌عنوان یک شبکه تطبیق دهد. در آینده، اساتید به‌طور فزاینده‌ای خود را به‌عنوان متخصصان دانش مستقل خواهند دید و برخی از این متخصصان به انعطاف‌پذیری برای زندگی و کار به‌دوراز محوطه مدرسه ابتدایی خود، در مکان‌هایی که به محل یافتن مواد تحقیقاتی آن‌ها نزدیک‌تر هستند، نیاز خواهند داشت که ممکن است دریکی از پردیس‌های متعددی باشد که شبکه جهانی دانش و یادگیری آینده را تشکیل می‌دهد. آن‌ها همچنین ممکن است بخواهند با تعداد کمی از مؤسسات در سراسر جهان مرتبط شوند که از طریق یک پروژه آموزشی و پژوهشی مشترک به هم مرتبط شده‌اند، پدیده‌ای که درنهایت ممکن است به یک رویه جدید منجر شود: انتصاب هیئت‌علمی در بیش از یک مؤسسه.